نوای زنده گی
ر. پیکارجو ر. پیکارجو

برخی زرهروان ،

با مرگ آرزو ،

نومید میشوند...

کاخ امید شان ،

یکدم فروفتاده ومبهوت میشوند !

در جلگه های وادی سبز حیاتشان ،

باد خزان وزیده ومنکوب میشوند !

جای سرود طوطی و ساری و چلچله ،

بر شاخسار خشک امید فنایشان ،

بوف سیه پرندۀ مرغوب میشود !

اندوه ویأس جای نشین امیدها ،

شادی و هلهله مردود میشود !

++++

أما گروه دیگری از رهروان که من ،

با صد هزار فخر از ایشان شوم شمار.

با هرشکست خویش،

رزمنده گشته گرم و خروشنده میشوند !

و ز هر شکست خویش ،

درسی فرا گرفته برازنده میشوند !

درسی ز پایداری و پیشرفت و پشتکار!

نومیدی و زبونی وذلت در این گروه ،

الفاظ پوچ و فاقد معنی شود شمار !

ما با نوای زنده گی همکاربوده ایم ...

پویا و پر تحرک وپرکار بوده ایم ...

با کار ورزم کاخ ستم برکنیم ما !..

بنیاد رنج وغم همه بر هم زنیم ما !..

++++

 

هالند

2009/06/05

15/03/1388

 

 

 

پرواز!

 

با بالهای عنقا

همراه با هما...

پرواز میکنم !

پرواز میکنم به افقهای بیکران!

آفاق نورو روشنی و جاودانه گی...

هرگز به زاغها وکرگس و بوم زمین نشین،

وقعی نمی گذارم و تمکین نمی کنم!..

اینان از این أدای من ، آزرده میشوند...

انگشت میجوند و سراسیمه میشوند...

در آرزوی خواری وذلت پذیری ام،

هر روزو شب،

مشغله شان گه شماری است...

بگذار تا،

با همچو یک امید...

درخود فروروند و

به غم مبتلا شوند!..

++++++

 

هالند

2009/05/31

10/03/1388


June 13th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان